چرخهٔ حیات استارتاپها چگونه است؟ راهنمای مراحل سهگانه
استارتاپها از مهمترین عوامل نوآوری در اقتصاد امروزیِ جهان هستند. راهاندازیِ استارتاپ سفری پُرچالش، اما سرشار از هیجان است که میتواند به خلق ارزشهایی بزرگ منجر شود. چرخهٔ حیات استارتاپ عموماً به سه مرحلهٔ اصلی تقسیم میشود:
- مرحلهٔ اولیه،
- مرحلهٔ تأمین مالی خطرپذیر، و
- مرحلهٔ پایانی.
هر یک از این مراحل ویژگیها، فرصتها و موانع خاص خود را دارند. درک آنها نهفقط برای بنیانگذاران، بلکه برای سرمایهگذاران، شرکا و کارکنانی که در این مسیر همراه میشوند، ضروری است.
در این مقالهٔ بلاگ مکس به بررسی دقیق این سه مرحله میپردازیم، و نشان میدهیم که چگونه شناخت جایگاه کنونیتان در این چرخه به برنامهریزی بهتر و افزایش احتمال موفقیت کمک میکند.
مرحلهٔ اولیه: تولد ایده و پایهگذاری استارتاپ
مرحلهٔ اولیه نقطهٔ آغاز هر استارتاپی است؛ یعنی وقتی که ایدهای نوآورانه و قابل توسعه شکل میگیرد. این ایده باید نیازی واقعی را در بازار برآورده کند و ظرفیت ایجاد ارزشی قابل توجه داشته باشد.
چهبسا تیم استارتاپ در این مرحله خیلی کوچک باشد. شاید فقط خودتان و یکیدو نفر دیگر در این مرحله از چرخهٔ حیات استارتاپ حضور داشته باشید. ضمن اینکه هنوز هیچ ساختار رسمی یا تعهد محکمی به ایده وجود ندارد، اما شور و اشتیاق شما و تیمتان بهسوی هدفی مشترک هدایت میشود که عبارت است از: ساختن پایههای لازم برای عرضهٔ محصول یا سرویس اولیه.
این مرحله پُر از ریسک است. شما نهفقط زمان و انرژی خود را صرف میکنید، بلکه ممکن است پول، ایدهها، تجهیزات و حتی روابط تجاریتان را هم به خطر بیندازید، بدون اینکه نتیجهای تضمینشده در انتظار تلاشهایتان باشد.
جذب سرمایه در این مرحله از بزرگترین چالشهاست، اما راههایی برای شروع وجود دارد. یکی از بهترین روشها این است که خودتان روی کسبوکارتان سرمایهگذاری کنید. این رویکرد نهفقط تعهد شما را نشان میدهد، بلکه میتواند دیگران را هم به حمایت ترغیب کند.
راه دیگر درخواست کمک مالی از خانواده، دوستان و اطرافیان است. البته این درخواست باید با دقت و بهشکلی حرفهای انجام شود تا روابط شخصی تحت تأثیر قرار نگیرند.
در این دوره، باید چشمانداز و مأموریت استارتاپ خود را بهوضوح تعریف کنید. تعیین نقاط عطف کلیدی و تدوین برنامهای زمانبندیشده برای رسیدن به آنها از گامهای اساسی است.
انتخاب همبنیانگذارانی که مهارتهایشان مکمل یکدیگر باشد و به پروژه متعهد باشند، نقش مهمی در موفقیت دارد. هدف اصلی شما در این مرحله، توسعهٔ محصول یا سرویس اولیه و آمادهسازی آن برای ورود به بازار است.
پس از اینکه محصولتان را ساختید و شاید شبکهای کوچک از مشتریان یا فروش اولیه به دست آوردید، سراغ شتابدهندهٔ استارتاپی بروید. شتابدهندهها برنامههایی هستند که با ارائهٔ راهنماییهای فشرده و پشتیبانی ساختاریافته به رشد سریعتر استارتاپ کمک میکنند.
این گزینه برای کسانی توصیه میشود که تجربهٔ کسبوکار محدودی دارند، شبکهٔ حرفهای ضعیفی دارند یا در بازاری ناآشنا فعالیت میکنند.
برای ورود به شتابدهنده باید چیزی بیشتر از یک ایدهٔ ساده داشته باشید! مثلاً یک نمونه اولیه یا حتی محصولی آماده را ارائه بدهید. شتابدهندهها معمولاً در ازای واگذاری ۵ تا ۱۰درصد از سهام شرکت به شما کمک میکنند تا محصولتان را بهبود بدهید، مدل کسبوکارتان را اصلاح کنید و مهمتر از همه، با سرمایهگذاران ارتباط برقرار نمایید.
نقطهٔ اوج برنامههای شتابدهنده برای استارتاپها روز ارائه (Demo Day) است که در آن فرصت دارید ایده و کسبوکارتان را به سرمایهگذاران، رسانهها و سایر علاقهمندان معرفی کنید.
مرحلهٔ تأمین مالی خطرپذیر: رشد و رسیدن به نقاط عطف
مرحلهٔ تأمین مالیِ خطرپذیر وقتی شروع میشود که استارتاپ مورد نظر اولین دور سرمایهگذاری در سری A را دریافت میکند. این دور معمولاً دورهای ۱۸ تا ۲۴ماهه را در بر میگیرد و نقطهٔ عطفی در مسیر رشد شرکت به شمار میرود.
دریافت سری A نشاندهندهٔ گذار از استارتاپی با ظرفیت مقیاسپذیری به شرکتی است که تواناییِ دستیابی به نقاط عطف مشخصشده برای سرمایهگذاران را دارد.
سرمایهگذاری سری A معمولاً زمانی انجام میشود که سرمایهگذاری خطرپذیر متقاعد شود محصول یا سرویسِ ارائهشده ارزشمند است، بازار مشخصی دارد و تیمی توانمند برای اجرای برنامهها در اختیار دارد.
این مرحله با تغییرات بزرگی همراه است. بنیانگذار استارتاپ با استفاده از سرمایهٔ جذبشده شروع به گسترش تیم میکند، و زیرساختهای لازم برای پشتیبانی از عملیات رو به رشد را ایجاد میکند.
یکی از مهمترین فعالیتها در این دوره راهاندازی و تقویت بخش فروش است. برای اینکه مقیاسپذیری بهشکلی روان پیش برود، باید از همان ابتدا به سؤالاتی کلیدی پاسخ بدهید، از جمله:
- چه زمانی باید نیروی انسانی بیشتری استخدام کنیم؟
- چگونه بازاریابی را گسترش بدهیم؟
- آیا برای رشد، به فضای فیزیکی بیشتر یا زیرساختهای فناوری پیشرفتهتر نیاز داریم؟
چهبسا در این مرحله با تصمیمگیری دربارهٔ استفاده از بدهی خطرپذیر مواجه شوید. بدهی خطرپذیر (venture debt) مانند پُلی بین دورهای سرمایهگذاری عمل میکند تا بدون واگذاری سهام بیشتر، منابع مالی مورد نیاز را تأمین کنید.
اما این تصمیم نباید شتابزده باشد. بهتر است با مشاوران مالی و شرکای خود مشورت کنید تا مطمئن شوید این گزینه برای شرایط شرکتتان مناسب است.
انعطافپذیری و چابکی در این مرحله اهمیت زیادی دارد. رشد سریع گاهی با موانعی غیرمنتظره همراه میشود، و شما باید آماده باشید تا بهسرعت از مشکلات عبور کنید یا از فرصتهای جدید بهره ببرید.
بهعنوان بنیانگذار دیگر نمیتوانید روی وظایف کوچک روزمره تمرکز نمایید. این وظایف را باید به اعضای تیم واگذار کنید تا بتوانید وقت و انرژی خود را صرف رهبری شرکت و نگاه به تصویر بزرگتر کنید. هدف این مرحله تبدیل استارتاپ از یک پروژهٔ پُرریسک به شرکتی با رشد پایدار است.
آمادهسازی برای رسیدن به مرحلهٔ پایانی
هر شرکتی که به پایانِ مرحلهٔ تأمین مالی خطرپذیر نزدیک میشود نشانههای کسبوکاری پایدار را به نمایش میگذارد. موفقیت در این مرحله به معنای آن است که توانستهاید اعتماد سرمایهگذاران را جلب کنید، و زیرساختهای لازم برای رشد بیشتر را فراهم نمایید.
در این نقطه از چرخهٔ کسبوکارتان شاید تصمیم به استخدام مدیرعاملی باتجربه بگیرید تا عملیات روزانه را مدیریت نماید، یا متخصصانی را بهصورت پارهوقت برای پروژههای خاص استخدام کنید. با این رویکرد روی استراتژیهای بلندمدت تمرکز میکنید.
در این مرحله از پیشبردِ روند استارتاپ جذب سرمایه و استخدام استعدادهای جدید همچنان اولویت دارند، اما ذهنیت شرکت از استارتاپی پُرریسک به سازمانی با رشد پایدار تغییر میکند.
این تحول شما را برای ورود به مرحلهٔ پایانی آماده میکند؛ جایی که عملکرد واقعیتان زیر ذرهبین قرار میگیرد، و فرصتهایی بزرگ مانند توسعه یا خروج از کسبوکار پیش رویتان قرار میگیرند.
مرحلهٔ پایانی: توسعهٔ پایدار
مرحلهٔ پایانی در چرخهٔ حیات استارتاپ زمانی است که شرکت به منابع مالیِ قابل اعتمادی دست یافته، و مشغول اجرای برنامهٔ کسبوکار با تمرکز روی بهبود عملکرد است.
در این مرحله دیگر بحثِ ظرفیت موجود مطرح نیست، بلکه سرمایهگذاران دنبال نتایج ملموس و معیارهای واقعی هستند. سرمایهگذاران این مرحله معمولاً شامل شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر سنتی، شرکتهای سهام خصوصی، گروههای رشد، سرمایهگذاران شرکتی و دفاتر خانوادگی هستند.
اگر مرحلهٔ تأمین مالی خطرپذیر را با موفقیت پشت سر گذاشته، و سری A را بهخوبی مدیریت کرده باشید، میتوان گفت شرکتتان توانایی خود را برای رشد نشان داده است.
در این نقطه تیمهای اصلی شرکت، مانند فروش، پشتیبانی و استقرار، بهطور کامل شکل گرفتهاند، و کسبوکار مورد نظر جایگاهی محکم در صنعت پیدا کرده است.
با وجود اینکه شرکت در این مرحله فعال و موفق است، همچنان به سوخت بیشتری برای ادامهٔ مسیر نیاز دارد. جذب سرمایه و استخدام استعدادهای برتر همچنان از اولویتهای اصلی هستند.
اما در این مرحله با تصمیمات بزرگتری روبهرو هستید. آیا میخواهید کسبوکارتان را بیشتر توسعه بدهید؟ مثلاً میتوانید محصولاتی جدید عرضه کنید، به بازارهای جغرافیایی دیگری وارد شوید یا از طریق خرید شرکتهای دیگر رشد کنید.
اگر تصمیم به توسعهٔ بیشتر گرفتید، باید بپرسید چگونه میتوان این رشد را پایدار نگه داشت! آیا عرضهٔ اولیه عمومی (IPO) راهکاری مناسب برای جذب سرمایهٔ بیشتر است؟ آیا فرصتهای دیگری وجود دارند؟ و مهمتر از همه، آیا ثبات مالی کافی دارید که در صورت شکستی کوچک در این مسیر، دوام بیاورید؟
یکی دیگر از گزینههای این مرحله، خروج (exit) است. بسیاری از بنیانگذاران و سرمایهگذاران در این نقطه به فکر فروش شرکت یا عرضهٔ عمومی آن میافتند. شما سالها برای ساختن این کسبوکار زحمت کشیدهاید، و چهبسا اکنون زمان برداشت ثمرهٔ تلاشهایتان باشد. اینکه کدام مسیر را انتخاب کنید، به اهداف شخصی، وضعیت مالی شرکت و چشمانداز بلندمدتتان بستگی دارد.
جمعبندی
این چرخهٔ حیات سهمرحلهای برای همهٔ استارتاپها یکسان نیست! مثلاً بسته به محصول، بازار و میزان موفقیتتان، ممکن است سالها در سری A بمانید، یا بهسرعت رشد کنید و تصمیم به خروج بگیرید. بعضی استارتاپها با موفقیتی چشمگیر روبهرو میشوند و خیلی زود به پایان خط میرسند، درحالیکه بعضی دیگر در این مسیر بهآرامی پیش میروند.
استارتاپ شما در کدامیک از این مراحل است؟ به نظرتان تا رسیدن به مرحلهٔ بعدی چقدر طول میکشد؟