استراتژیهای خروج چه هستند و چگونه سود سرمایهگذاری را افزایش میدهند؟
سرمایهگذاری به برنامهریزی دقیق و تصمیمگیریهای استراتژیک نیاز دارد. یکی از مهمترین بخشهای این فرایند، استراتژی خروج است. استراتژی مناسب برای خروج میتواند بازدهیِ سرمایهگذاری را به حداکثر برساند یا جلوی زیانِ بیشتر را بگیرد. در این مقالهٔ بلاگ مکس استراتژیهای خروج برای سرمایهگذاران و استارتاپها را بررسی میکنیم، و روشهایی مانند عرضهٔ اولیهٔ سهام، ادغام و تملک، و نقدشوندگی را توضیح میدهیم.
استراتژی خروج از سرمایهگذاری چیست؟
استراتژی خروج (exit) بخشی مهم در فرایند سرمایهگذاری است. این استراتژی برنامهریزی برای سناریوهای مثبت و منفیِ پیشِ رو، و ارزیابیِ ریسکهای سرمایهگذاری را شامل میشود.
سرمایهگذاران و بنیانگذاران استارتاپها با تدوین برنامهای مناسب برای خروج، حداکثر بازدهی را از سرمایهگذاریشان کسب میکنند یا در مواردی زیان را کاهش میدهند.
رایجترین گزینههای خروج عرضهٔ اولیهٔ عمومی سهام (IPO)، ادغام و تملک (M&A) یا خرید سهام توسط سرمایهگذاران دیگر است. در شرکتهای ناموفق نقدکردنِ داراییها یا اعلام ورشکستگی هم راهکارهایی برای خروج هستند.
بنابراین سرمایهگذاران بسته به شرایط استارتاپ از ۵ روش مختلف برای خروج استفاده میکنند:
- عرضهٔ اولیهٔ عمومی سهام (IPO): تبدیل استارتاپ به شرکتی عمومی، و فروش سهام آن در بازار بورس رایجترین راه بازدهیِ سرمایهگذاری به شمار میرود.
- ادغام و تملک (M&A): فروش استارتاپ به شرکتی بزرگتر از طریق ادغام یا تملکِ آن از راههای خروج، بهویژه در رابطه با استارتاپهای موفق، به شمار میرود.
- بازخرید سهام: فروش سهام به بنیانگذاران، سرمایهگذاران جدید یا شرکت مادر هم در مواردی برای خروج توصیه میشوند.
- نقدشوندگی و انحلال: در صورت شکستِ پروژهٔ استارتاپ، فروش داراییها برای جبران بخشی از سرمایه تنها راه است.
- واگذاری به شرکتی دیگر: انتقال مالکیت استارتاپ به شریک استراتژیک یا سرمایهگذاری دیگر هم در مواردی کاربرد دارد.
برای انتخاب استراتژیِ مناسب خروج باید شرایط بازار، میزان رشد استارتاپ و اهداف سرمایهگذاران را بررسی کرد.
چرا برنامهریزی برای خروج مهم است؟
داشتن برنامهٔ مشخص برای exit اهمیت زیادی دارد، چون به کسبوکارها و سرمایهگذاران اجازه میدهد جلوی زیانهای احتمالی را بگیرند، و سودشان را به حداکثر برسانند.
برنامهٔ خروج مؤثر روند تصمیمگیری را استراتژیکتر میکند و با ارائهٔ اهداف و نقاط عطف مشخص، مسیر خروج موفق را هموار میسازد.
علاوهبر اینها، چنین برنامهای کسبوکارها و سرمایهگذاران را برای رویدادهای غیرمنتظره آماده میکند، طوری که در صورت وقوع بحرانها، تأثیرشان کاهش یابد و انتقال مالکیت یا مدیریت با کمترین چالش انجام شود.
اینها بعضی از مزایای داشتن برنامهٔ خروج هستند:
- کاهش زیانهای احتمالی
- افزایش حداکثری سود
- تعیین اهداف و نقاط عطف مشخص
- حذف احساسات از روند تصمیمگیری
- آمادهسازی برای رویدادهای غیرمنتظره
- تسهیل برنامهریزی برای جانشینی مدیران و مالکان
خروج سرمایهگذاران چه روشهایی دارد؟
سرمایهگذاران بسته به استراتژیِ انتخابی و شرایط حاکم بر بازار، از روشهایی مختلف برای خروج استفاده میکنند. بعضی از روشهای عبارتاند از:
- قانون یکدرصد: سرمایهگذاران هر سال ۱درصد از سهامشان از استارتاپ را میفروشند تا در نهایت بهطور کامل از سرمایهگذاری خارج شوند.
- خروج بر اساس بازدهی: سرمایهگذاران میزانی مشخص از بازده سرمایهگذاری را تعیین میکنند و زمانی که این میزان محقق شد، از سرمایهگذاری خارج میشوند.
- خروج بر اساس زمان: سرمایهگذاران بازهٔ زمانی مشخصی را برای سرمایهگذاری خود تعیین میکنند، و بعد از رسیدن به آن زمان، سهامشان را میفروشند.
- فروش سهام در کسبوکار: سرمایهگذار میتواند سهمش را به سرمایهگذار دیگر، اعضای خانواده یا شرکای تجاری بفروشد.
هر یک از این روشها مزایا و ملاحظات خودش را دارد. انتخاب بهترین روش و استراتژی به عواملی مانند اهداف سرمایهگذار، شرایط بازار و ویژگیهای سرمایهگذاری برمیگردد.
درک بهترِ این استراتژیها و پیامدهای احتمالیِ هرکدام به سرمایهگذاران کمک میکند تصمیماتی آگاهانه بگیرند و بازده سرمایهگذاریشان را به حداکثر برسانند یا جلوی ضرر را بهموقع بگیرند.
چگونه بهترین استراتژی برای خروج را انتخاب کنیم؟
استارتاپها برای تعیین مناسبترین استراتژی خروج باید عوامل مختلفی را در نظر بگیرند، که مهمترینشان عبارتاند از:
- برنامههای رشد: اهداف و چشمانداز بنیانگذار برای آینده کسبوکار میتواند بر انتخاب استراتژی خروج تأثیر بگذارد. اگر کارآفرین دنبال رشد سریع و گسترش بازار باشد، عرضهٔ اولیهٔ سهام (IPO) یا ادغام و تملک (M&A) گزینههای بهتری هستند.
- ارزشگذاری کسبوکار: ارزش فعلی استارتاپ و ظرفیت رشد آن نقشی مهم در انتخاب استراتژی خروج دارند. استارتاپهایی با ارزشگذاری بالا توجه خریداران استراتژیک را جلب میکنند و شرایطی مناسبتر برای ورود به بورس دارند.
- سطح کنترل مطلوب: بعضی بنیانگذاران ترجیح میدهند کاملاً از کسبوکار خارج شوند، درحالیکه بعضی دیگر تمایل دارند سطحی از کنترل یا نفوذ در استارتاپ را حفظ کنند. انتخاب روش خروج معمولاً با اهداف شخصی همسوست.
استارتاپها میتوانند با بررسی دقیق این عوامل و مشورت با مشاوران مالی یا سرمایهگذاران حرفهای استراتژی خروجی تدوین کنند که با چشمانداز و اهداف آنها همخوانی داشته باشد.
استراتژیهای خروج برای کسبوکارهای تثبیتشده چه هستند؟
استراتژیهای خروج فقط مختص استارتاپها نیستند؛ کسبوکارهای بزرگ و تثبیتشده هم به برنامههای خروج نیاز دارند. این برنامهها اصلاً بخشی مهم از برنامهریزی برای آیندهٔ شرکت به شمار میروند.
استراتژیهای خروج برای کسبوکارهای تثبیتشده نقشهٔ راهی هستند که به مالکان و سهامداران کمک میکنند بیشترین بازدهی را از سرمایهگذاری خود کسب کنند و از زیانهای احتمالی جلوگیری نمایند.
ادغام و تملک (M&A) از رایجترین روشهای خروج برای کسبوکارهای تثبیتشده است. در این روش، شرکت به رقیب یا شرکتی بزرگتر در همان صنعت فروخته میشود.
شرکتهای رقیب معمولاً برای خرید کسبوکارهای تثبیتشده هزینهٔ بیشتری میپردازند تا سهم بازارشان را افزایش بدهند، به مشتریانی جدید دست پیدا کنند، و داراییهای ارزشمندی مثل مالکیت فکری و فناوری را در اختیار بگیرند.
برای کسبوکارهایی که با مشکلات مالی روبهرو هستند، نقدشوندگی (liquidation) هم گزینهٔ خروج است. در این روش اگر شرکتی دچار بحران مالی یا ناتوانی در پرداخت بدهیها شود، میتواند داراییهایش را برای بازپرداخت بدهیها بفروشد.
با این روش صاحبان کسبوکار بخشی از سرمایهٔ خودشان را بازیابی میکنند، و داراییهای باقیمانده را بهطور منصفانه بین طلبکاران توزیع مینمایند تا جلوی زیان بیشترشان را بگیرند.
اگر کسبوکاری قادر به بهبود شرایط مالی خود نیست، ورشکستگی (bankruptcy) آخرین راهکار به شمار میرود. این فرایند قانونی به شرکتها اجازه میدهد بدهیهایشان را تا حدودی پرداخت نمایند، و حتی در بعضی موارد، تحت مدیریت یا مالکیت جدید به فعالیت خود ادامه بدهند.
مزایای استراتژیهای خروج برای کسبوکارهای تثبیتشده چه هستند؟
اجرای استراتژی مناسب خروج مزایای متعددی برای کسبوکارهای تثبیتشده دارد که مهمترینشان عبارتاند از:
- حداکثرسازی بازدهی: برنامهریزی برای خروجِ بهموقع به صاحبان کسبوکار و سهامدارانش امکان میدهد تا در زمان مناسب از فرصتهای سودآوری استفاده کنند.
- مزیت رقابتی: ادغام و تملک مزایای استراتژیکی مانند افزایش منابع، دسترسی به بازارهای جدید و فناوریهای پیشرفته را امکانپذیر میکند.
- برنامهریزی برای جانشینی: استراتژی خروج مشخص، انتقال مالکیت و مدیریت را تسهیل میکند، و جلوی اختلال در روند کسبوکار را میگیرد.
- امنیت مالی: نقدشوندگی و ورشکستگی به صاحبان کسبوکار اجازه میدهد داراییهایشان را بفروشند و بدهیهایشان را تسویه کنند.
استراتژیهای خروج برای سرمایهگذاران خطرپذیر چه هستند؟
علاوهبر استارتاپها و شرکتهای تثبیتشده، سرمایهگذاران خطرپذیر (VCها) هم باید برنامهریزی خروج از سرمایهگذاری داشته باشند. چند روش رایج برای خروج سرمایهگذاران از استارتاپها و کسبوکارهای کوچک وجود دارد که در ادامه آنها را مرور میکنیم.
۱. فروش سهام
فروش سهام (selling equity stake) از رایجترین استراتژیهای خروج برای سرمایهگذاران است. سرمایهگذاران خطرپذیر از این طریق میتوانند از سرمایهگذاری خود خارج شوند و ارزش سرمایهشان را بازیابی کنند.
برای فروش سهام باید سرمایهگذارانی جدید پیدا کنید یا سراغ اعضای خانوادهتان بروید که به خرید آن سهام علاقه دارند.
۲. خرید ثانویه
خرید ثانویه (secondary purchase) یا فروش سهام به سرمایهگذاری دیگر در بازار ثانویه هم روش رایجی برای خروج به شمار میرود. در این مدل، سرمایهگذار اولیه از کسبوکار خارج میشود و سرمایهگذار جدید وارد میشود.
نکتهٔ قابل توجه اینکه این استراتژی به سرمایهگذاران امکان میدهد نقدینگی خود را افزایش بدهند، بدون اینکه شرکت مجبور به ورود به بازار بورس شود.
۳. عرضهٔ عمومی سهام
عرضهٔ عمومی سهام (stock market flotation) برای سرمایهگذارانی مناسب است که دنبال خروجی در مقیاس بزرگتر هستند. در این روش سهام شرکت در بورس فهرست میشود و سرمایهگذاران میتوانند سهامشان را در بازار آزاد بفروشند.
این روش نهفقط نقدینگی بالایی برای سرمایهگذاران فراهم میکند، بلکه به شرکت امکان میدهد سرمایهٔ جدید جذب کند و به رشد خود ادامه بدهد.
۴. انحلال
انحلال (liquidation) برای شرایطی است که سرمایهگذاری ناموفق محسوب میشود یا شرکت با شکست مواجه شده است.
در این حالت شرکت تعطیل میشود، و داراییهایش به فروش میرسند. مسلماً این روش بازدهی مطلوبی ندارد، اما سرمایهگذاران را به بخشی از ارزش سرمایهشان میرساند.
عوامل مؤثر بر استراتژیهای خروج چه هستند؟
چند عامل روی زمانبندی و نوع استراتژی خروج در سرمایهگذاری خطرپذیر تأثیر میگذارند که مهمترینشان عبارتاند از:
- شرایط بازار: وضعیت اقتصادی و بازارهای مالی نقشی مهم در زمانبندی خروج دارد. بازار قوی، شرایط بهتری برای خروج فراهم میکند.
- وضعیت مالی شرکت: عملکرد مالی شرکت تأثیر زیادی در موفقیت خروج دارد. شرکتهای دارای وضعیت مالی سالم گزینههای بیشتری برای خروج موفق دارند.
- ترجیحات سرمایهگذاران: بعضی سرمایهگذاران ترجیح میدهند سریعتر از سرمایهگذاری خارج شوند، درحالیکه بعضی دیگر دنبال بازدهی بلندمدتتر هستند.
- ارزشگذاری شرکت: ارزش شرکت عاملی تعیینکننده در انتخاب گزینههای خروج است. ارزشگذاری بالا عرضهٔ عمومی اولیه را جذابتر میکند، درحالیکه ارزشگذاری پایین ممکن است ادغام و تملک را به گزینهٔ مناسبتری تبدیل کند.
- نوع صنعت: زمانبندی خروج در صنایع مختلف متفاوت است. شرکتهای فناوری معمولاً دورههای خروج کوتاهتری دارند، اما بعضی صنایع به زمان بیشتری برای رشد نیاز دارند.
- مقررات و الزامات قانونی: بعضی صنایع قوانین خاصی برای خروج از سرمایهگذاری دارند که هنگام برنامهریزی باید به آنها توجه شود.
- تصمیمات استراتژیک کسبوکار: برنامههای توسعه، ورود به بازارهای جدید و مشارکتهای استراتژیک روی زمانبندی و نوع استراتژی خروج تأثیر میگذارند.
خلاصه اینکه برنامهریزی دقیق و آگاهانه برای خروج، سرمایهگذاران را قادر میسازد تا با حداقل زیان و حداکثر سود از سرمایهگذاریشان خارج شوند و مسیر رشد شرکت را بهدرستی هدایت کنند.
مقایسهٔ استراتژیهای خروج
دنیای سرمایهگذاری خطرپذیر روشهای مختلفی برای خروج سرمایهگذاران و مالکان کسبوکار دارد. چهار استراتژی اصلی exit عبارتاند از:
- عرضهٔ عمومی اولیه (IPO)
- ادغام و تملک (M&A)
- شرکتهای اکتساب با هدف خاص (SPAC)
- انحلال (Liquidation)
حالا بیایید مزایا و نقاط ضعف هرکدام را فهرست، و با هم مقایسه کنیم:
۱. عرضهٔ عمومی اولیه
در این روش، مالکیت شرکت از طریق فروش سهام در بازار بورس عمومی عرضه میشود. این فرایند به سرمایهگذاران اجازه میدهد سهامشان را نقد کنند و در صورت موفقیت، سود قابلتوجهی کسب نمایند.
مزایای عرضهٔ عمومی اولیه:
- امکان جذب گستردهٔ سرمایه
- افزایش اعتبار برند
- فرصت نقدشوندگی بالا برای سرمایهگذاران
ملاحظات موجود در عرضهٔ عمومی اولیه:
- فرایند پیچیده و هزینههای بالا دارد.
- مستلزم شفافیت مالی و رعایت مقررات سختگیرانه است.
- به شرایط بازار بورس وابسته است.
۲. ادغام و تملک
ادغام و تملک زمانی اتفاق میافتد که شرکتی کسبوکار دیگری را میخرد یا با آن ادغام میشود. این فرایند گاهی بهصورت توافقی (friendly) و گاهی خصمانه (hostile takeover) انجام میشود.
مزایای ادغام و تملک:
- نقدشوندگی سریع سهام سرمایهگذاران
- ایجاد فرصتهای رشد و گسترش بازار
- کاهش رقابت از طریق ادغام
ملاحظات موجود در ادغام و تملک:
- به تمایل خریدار وابسته است.
- ارزشگذاری شرکت تحت تأثیر مذاکرات قرار میگیرد.
- فرایندی پیچیده و نیازمند مذاکرات طولانی دارد.
۳. شرکتهای اکتساب با هدف خاص
روش SPAC جایگزینی برای عرضهٔ عمومی است. در این روش، شرکتی خاص بدون فعالیت تجاری در بورس عرضه میشود تا بعداً با شرکتی خصوصی ادغام شود و آن را عمومی کند.
مزایای شرکتهای اکتساب با هدف خاص:
- فرایندی سریعتر و کمهزینهتر از IPO
- کاهش ریسکهای مرتبط با عرضهٔ عمومی
- امکان دسترسی به سرمایههای عمومی
ملاحظات موجود در شرکتهای اکتساب با هدف خاص:
- دربارهٔ ارزشگذاری واقعی شرکت قطعیتی وجود ندارد.
- چهبسا عملکرد مالی شرکت بعد از ادغام ضعیف شود.
- الزامات قانونی کمتری دارد، اما همچنان مستلزم شفافیت است.
۴. انحلال
در شرایطی که شرکت با مشکلات مالی مواجه شود یا دیگر امکان ادامهٔ فعالیت نداشته باشد، انحلال تنها گزینه برای خروج سرمایهگذاران است. در این روش، داراییهای شرکت به فروش میرسند تا بدهیها و تعهدات مالی پرداخت شوند.
مزایای انحلال:
- گزینهای برای کاهش زیانهای بیشتر
- امکان بازپرداخت پولِ سرمایهگذاران و طلبکاران
ملاحظات موجود در انحلال:
- معمولاً با ضرر همراه است.
- اعتبار برند از بین میرود.
- در بعضی کشورها فرایند قانونی پیچیدهای دارد.
کلام آخر
دنیای سرمایهگذاری بسیار پویا و پیچیده است. برای موفقیت در سرمایهگذاریهایتان باید درکی عمیق از زیروبمهای روندها و فرایندهایش، بهویژه استراتژیهای خروج، داشته باشید.
در این مقالهٔ مکس به استراتژیهای exit برای بنیانگذاران استارتاپها، کسبوکارهای تثبیتشده و همینطور سرمایهگذاران خطرپذیر پرداختیم. اگر تجربهای دراینباره دارید، لطفاً زیر همین مقاله با ما و سایر خوانندگان بلاگ مکس در میان بگذارید.