چه زمانی سراغ بدهی خطرپذیر برویم؟ راهنمایی برای بنیانگذاران استارتاپ
شاید کمتر بنیانگذاری بعد از یک دور موفق جمعآوری سرمایه به گرفتن وامهای خطرپذیر فکر کند. بنیانگذاران در این مرحله نقدینگی فراوانی در دست دارند، و ترجیح میدهند روی پیشبرد اهداف کسبوکارشان تمرکز کنند. چهبسا با نگاهی به موجودی نقدی، تصور میکنند باند مالیِ طولانیتری از آنچه فعلاً لازم است در اختیار دارند. اما چنین پیشفرضی برای بسیاری از شرکتها نادرست است!
بدتر اینکه وقتی این خطای برآوردی آشکار میشود، دیگر فرصتی برای جبران باقی نمانده است. توصیه میشود بهجای تکیهٔ صرف روی این فرض، همزمان با تلاشهایتان برای جذب سرمایه، به بدهی خطرپذیر هم فکر کنید. اگر میخواهید دربارهٔ زمان درستِ گرفتن بدهی خطرپذیر بیشتر بدانید، این مقالهٔ بلاگ مکس را تا انتها مطالعه کنید.
چرا بدهی خطرپذیر را باید زودتر جذب کرد؟
بدهی خطرپذیر (venture debt) بهخاطر انعطافپذیری بالایش ارزشمند است. این نوع بدهی گاهی اوقات بهعنوان آخرین ذخیرهٔ مالیِ موجود عمل میکند، چه وقتی به دور جدیدی از جمعآوری سرمایه نزدیک میشوید، و چه بهعنوان سپری در برابر کاهش ارزشگذاری.
از طرف دیگر، این ابزار مالیِ ارزشمند میتواند در مذاکرات مربوط به شرایط تأمین مالی مبتنی بر سهام، قدرت چانهزنی بیشتری به شمای بنیانگذار بدهد.
نکتهٔ دیگر اینکه برخلاف بسیاری از تسهیلات بانکی، بدهی خطرپذیر معمولاً شروط سختگیرانهای ندارد. بنابراین میتوانید از این منابع مالی در زمانِ مطلوب و به شیوهای استفاده کنید که نیاز دارید. اگر هم در نهایت مشخص شود نیازی به آن ندارید، الزامی در استفادهاش نیست.
بهطور کلی، هرچه بتوانید جذب سرمایهٔ مبتنی بر سهام را به بدهی خطرپذیر نزدیکتر کنید، از شرایط بهتری برخوردار میشوید. جذب سرمایهٔ مبتنی بر سهام از موضع قدرت آسانتر است و این اصل برای بدهی خطرپذیر نیز صدق میکند.
بعد از یک دور موفق جمعآوری سرمایه، معمولاً از مزایای زیر برخوردار خواهید بود:
- نقدینگی در بالاترین سطح
- ارزشگذاری جدید شرکت
- حمایت قوی سرمایهگذاران
- شاخصهای عملکرد مناسب برای جذب سرمایه
شاید غیرمنطقی به نظر برسد که در اوجِ برخورداری از نقدینگی سراغ بدهی خطرپذیر بروید، اما تأخیر در این اقدام توانایی شما برای دستیابی به بهترین شرایط را تضعیف خواهد کرد یا حتی امکان ایجاد خط اعتباری را به کلی به خطر میاندازد.
تأخیر در جذب بدهی خطرپذیر چه ریسکهایی به همراه دارد؟
در فاصلهٔ بین دورههای جمعآوری سرمایه، نقدینگیِ استارتاپ سریع مصرف، و باند مالیاش (runaway) کوتاهتر میشود. اگر بدهی خطرپذیر در ساختار مالیِ استارتاپ جایی نداشته باشد، گزینهای جز مصرف سرمایههای مبتنی بر سهام نخواهد داشت.
این رویکرد در صورت بروز چالشهای غیرمنتظره ممکن است از منظر استراتژیک به ضرر استارتاپ و بنیانگذارش تمام شود.
از سوی دیگر، ادارهٔ روزمرهٔ هر کسبوکاری تمرکز بنیانگذارش را از بازگشت به حالت جمعآوری سرمایه منحرف میکند. در بسیاری از موارد، اسناد لازم برای ایجاد خط بدهی خطرپذیر مشابه یا حتی سادهتر از اسنادی هستند که برای سرمایهگذاران آماده شدهاند.
نکتهٔ دیگر اینکه تأخیر در جذب بدهی خطرپذیر ممکن است بنیانگذار و مسئول امور مالی استارتاپ را مجبور به بازبینیِ همهٔ اعداد و ارقام در زمانی کند که هنوز مشغول جذب سرمایهٔ جدید نیست.
بدترین سناریو هم این است که تأخیر در این امر به ناتوانی در دریافت بدهی خطرپذیر منجر میشود، بهویژه اگر نرخ مصرف نقدینگیِ استارتاپ بالا، و باند مالیاش رو به اتمام باشد.
بهترین راهکار در چنین شرایطی این است که با شرکای بانکی خود دربارهٔ ایجاد بخشی برای بدهی خطرپذیر در دور بعدیِ جمعآوری سرمایه گفتوگو کنید.
بدهی خطرپذیر را به استراتژی جمعآوری سرمایهتان اضافه کنید
بهترین زمان برای درخواست بدهی خطرپذیر همزمان با جذب سرمایهٔ مبتنی بر سهام است. مناسبترین زمان برای بررسی این ابزار نیز هنگام برنامهریزی برای دور بعدیِ جمعآوری سرمایه است.
بدهی خطرپذیر با حداقل کاهش سهام (dilution) میتواند بهعنوان اهرمی در مذاکرات ارزشگذاری با سرمایهگذاران بالقوه عمل نماید.
این ابزار به شما امکان میدهد جذب سرمایهٔ مبتنی بر سهام را با هزینههای قابل پیشبینی هماهنگ کنید. بدهی خطرپذیر ذخیرهای فراهم میکند که میتوانید برای مدیریت جریان نقدی، انجام خریدهای استراتژیک، تقویت تیم یا گسترش عملیات از آن استفاده کنید، بدون اینکه به معیارهای کلیدیِ دور بعدی آسیبی برسد.
وجود این ابزار مالی تکمیل یک دور جمعآوری سرمایه را در شرایط دشوار تسهیل میکند. برای مثال، اگر به دهمیلیارد تومان نیاز دارید، چهبسا بتوانید ۸میلیارد تومانش را از طریق عرضهٔ سهام، و ۲میلیارد باقیمانده را از طریق بدهی خطرپذیر تأمین نمایید.
در نهایت، با ترکیب بدهی خطرپذیر و سهام، همان مقدار سرمایه (یا حتی بیشتر) را نسبت به یک دور صرفاً مبتنی بر سهام جذب میکنید، اما کاهش سهام کمتری خواهید داشت که بهنفع بنیانگذار و سایر سرمایهگذاران اولیه است.
وامدهنده چه نقشی در این میان دارد؟
گفتوگو با شرکای مالی پیش از دور بعدی جمعآوری سرمایه، به شما امکان میدهد تا زودتر تشخیص بدهید چگونه بدهی خطرپذیر میتواند استراتژی مالیتان را تقویت کند.
انتخاب وامدهندهای باتجربه، با سابقهای معتبر، و تمایل پایدار به اعطای وام در چرخههای مختلف اقتصادی و رویکردی مشورتی، تضمین میکند که تصمیمات شما با اهداف بلندمدت کسبوکارتان همراستا باشد.
توصیهٔ مهم اینکه هنگام ارزیابی وامدهندهها به چهار معیار بدهی خطرپذیر –که به چهار C هم معروف هستند– توجه کنید:
- اعتبار (Credit): توانایی وامدهنده در ارائهٔ شرایط عادلانه و پایدار
- سرمایه (Capital): دسترسی وامدهنده به منابع مالی کافی برای حمایت مستمر از استارتاپ
- مشاوره (Counsel): توانایی وامدهنده در ارائهٔ راهنماییهای استراتژیک متناسب با نیازهای کسبوکار
- تعهد (Commitment): پایبندی وامدهنده به حمایت از استارتاپ در چرخههای مختلف اقتصادی و تجاری.
اگر این چهار معیار را در انتخاب وامدهنده و گرفتن بدهی خطرپذیر در نظر بگیرید، مسیر سادهتری در ادامه پیشِ رو خواهید داشت، و میتوانید از حداکثر ظرفیتهای وامدهنده بهنفع استارتاپتان بهره ببرید.
جمعبندی
بدهی خطرپذیر در هر موقعیتی مناسب نیست، اما اگر بدانید چگونه از این ابزار مالی بهرهٔ انعطافپذیری ببرید، و آن را وقتی به کار بگیرید که بیشترین اهرم تأثیرگذار را نسبت به شرایط موجود دارید، منبعی سریع و کارآمد برای تأمین مالیِ بیشتر استارتاپهای درحال رشد فراهم میکند.
بدهی خطرپذیر، بهشرطِ برنامهریزی دقیق و انتخاب شرکای مالی مناسب، به ابزاری قدرتمند برای تقویت استراتژی مالیِ هر کسبوکاری تبدیل میشود، تا با اطمینان بیشتری بهسوی اهداف بلندمدت خود در این مسیر گام بردارید.
حالا نوبت شماست! لطفاً برایمان کامنت بنویسید، و از تجربههایتان در استفاده از بدهی خطرپذیر برای ما و سایر خوانندگان بلاگ مکس بگویید.