نقاط قوت و ضعف سرمایهگذاری خطرپذیر برای استارتاپها چه هستند؟
مسلماً دریافت سرمایهای هنگفت برای توسعهٔ کسبوکار پیشنهادی جذاب است، اما آیا دریافت این مبلغ از سرمایهگذاران خطرپذیر بهترین گزینه برای استارتاپ شماست؟ در این مقالهٔ مکس به مزایا و معایب سرمایهگذاری خطرپذیر برای استارتاپها میپردازیم، و در نهایت به این مسئله میرسیم که با توجه به شرایط استارتاپ چه گزینههای دیگری پیش رویتان است.
هر استارتاپی برای پروبالگرفتن به سرمایه نیاز دارد
وقتی کسبوکاری جدید راهاندازی میکنید، تأمین مالی از اولین مسائلی است که باید به آن پرداخته شود. پرداخت حقوق کارکنان، توسعهٔ محصولات یا خدمات، و رفع نیازهای اساسی کسبوکار همه در گروی تأمین مالی هستند.
بسیاری از ایدههای عالی برای کسبوکار، بهخاطر عدم پشتیبانیِ مالی کافی، در همان مراحل اولیهٔ توسعهشان شکست میخورند. بعضی بنیانگذاران استارتاپها به منابع مالی شخصی خود برای راهاندازی کسبوکار وابسته هستند، اما این گزینه برای کسانی که پشتوانهٔ مالی کافی برای ترک شغل و کار روی ایدهشان به صورت تماموقت را ندارند، عملی نیست.
اینجاست که سرمایهگذاران خطرپذیر (VC) وارد عمل میشوند. آنها کمک مالی قابل توجهی فراهم میکنند، و مشاورهٔ تخصصی، حمایت استراتژیک و شبکهای گسترده از منابع مختلف هم ارائه میدهند.
به زبان ساده، سرمایهگذاران خطرپذیر در ازای دریافت سهمی از شرکت روی آن سرمایهگذاری میکنند. هدفشان سودآور شدنِ کسبوکار و دریافت بازدهی خوب از سرمایهگذاریشان است.
البته این نوع سرمایهگذاری، همانطور که از اسمش پیداست، برای سرمایهگذاران ریسک هم دارد، چون استارتاپها در مراحل اولیهشان هستند و نمیتوان به موفقیتشان اطمینانی صددرصد داشت. بنابر آمار و ارقام حدود ۹۰درصد کسبوکارهای نوپا شکست میخورند!
به همین دلیل، سرمایهگذاران خطرپذیر معمولاً بهجز سهام، پستی در هیئتمدیرهٔ شرکت هم میگیرند تا به هدایت آن کمک کنند و شانس موفقیت را افزایش بدهند.
خلاصه آنکه سرمایهگذاری خطرپذیر مزایای زیادی برای استارتاپها دارد که تأمین مالی فقط یکی از آنهاست. اما باید از معایبش هم آگاه باشید.
سرمایهگذاری خطرپذیر چه مزایایی برای استارتاپ دارد؟
شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر طی سالهای اخیر طرفداران زیادی پیدا کردهاند؛ چه در میان استارتاپهایی که دنبال سرمایه هستند و چه میان سرمایهدارانی که قصد سرمایهگذاریهای سودآور دارند.
در ادامهٔ این مقاله ابتدا به ۶ مزیت VC برای استارتاپها، سپس به ۴ نقطه ضعف آن از منظر بعضی صاحبان استارتاپها میپردازیم.
۱. استارتاپ را تأمین مالی میکنند
مسلماً مهمترین مزیت سرمایهگذاری خطرپذیر پول است! شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر همهٔ تلاش خود را برای تأمین مالی استارتاپها به کار میگیرند.
آنها شبکهای از سرمایهگذاران نهادی و شخصی در اختیار دارند، و میتوانند سرمایهای در اختیار استارتاپها بگذارند که شاید از روش دیگری نتوان چنان سرمایهای تأمین کرد.
برای مقایسهٔ بهتر در نظر داشته باشید که سقف بیشتر وامهای کسبوکار در سطح بینالمللی ۵میلیون دلار است. در ایران هم سقف وام خوداشتغالی ۱۵۰میلیون تومان، و وام برای مشاغل کارآفرینی ۲میلیارد تومان است؛ که البته برای دریافتشان باید از هفتخان رستم رد شد!
در مقابل، سرمایهگذاران خطرپذیر بینالمللی تا ۲۵میلیون تومان برای استارتاپها تأمین مالی میکنند. در ایران هم این سقف بسیار بالاتر از وام ۱۵۰میلیونی بانکی است.
نکتهٔ قابل توجه اینکه وامهای کسبوکار باید بازپرداخت شوند، و بهرهٔ بانکی آنها رقم هنگفتی است، اما سرمایهگذاریهای خطرپذیر نیازی به بازپرداخت ندارند. دیگر اینکه هر استارتاپی میتواند در چند مرحله از سرمایهگذاران خطرپذیر جذب سرمایه داشته باشد.
سرمایهگذاری خطرپذیر به صاحبان استارتاپها فرصت میدهد روی ساخت و توسعهٔ کسبوکارشان تمرکز کنند، و خیالشان بابت پشتوانهٔ مالی از سوی سرمایهگذاران خطرپذیر راحت باشد.
۲. ریسکپذیر هستند
یکی دیگر از مزایای سرمایهگذاری خطرپذیر ریسکپذیر بودنشان است. بانکهای سنتی ریسکپذیر نیستند، و مسلماً به کسبوکارهایی که ظرفیت خاصی در آنها نمیبینند، وامی اعطا نمیکنند.
در طرف مقابل، سرمایهگذاران خطرپذیر ریسکپذیر هستند. پس اگر مطمئن هستید ظرفیت رشد بالایی دارید و در جذب سرمایه از دیگر منابع مشکل دارید، سرمایهگذاران خطرپذیر گزینهٔ مناسبی برای کسبوکارتان است.
البته ماجرا به این سادگی هم نیست! سرمایهگذاران خطرپذیر ریسک میکنند، ولی بالاخره هدف اصلیشان رسیدن به سود است. آنها معمولاً (حداقل) ۲۵درصد تا ۳۵درصد بازدهی از سرمایهگذاری خود میخواهند. بنابراین پیشنهادتان باید توجیه تجاری داشته باشد.
اگر همهچیز درست پیش برود، و سرمایهگذار خطرپذیر روی استارتاپ شما سرمایهگذاری کند، شما هم میتوانید ریسکهای بیشتری را در کسبوکارتان بپذیرید، زیرا مطمئن هستید که پشتوانهٔ مالیِ خوبی دارید.
۳. حمایت عملی ارائه میدهند
این مزیت سرمایهگذاری خطرپذیر بینظیر است! حمایت عملی از سوی سرمایهگذاران خطرپذیر میتواند ایدهٔ شما و استارتاپی را که در مراحل اولیهاش است، به کسبوکاری کامل تبدیل کند.
شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر بیشتر سرمایهشان را از سایر سرمایهداران و همینطور نهادهای فعال در این حوزه به دست میآورند، اما جدای از این سرمایه، قطعاً دانش و تجربهٔ زیادی دارند که میتوانند در اختیار استارتاپ بگذارند.
این مسئله دوطرفه است. سرمایهگذار خطرپذیر که روی استارتاپ شما سرمایهگذاری میکند، میخواهد از سودآوریِ سرمایهاش مطمئن شود. بنابراین هر کمکی از دستش بربیاید، برای رسیدن به این هدف انجام میدهد.
البته همیشه اینطور نیست. بعضی سرمایهگذاران کمتر درگیرِ امور عملیاتیِ استارتاپها میشوند، بهویژه وقتی سرمایهگذاریهای متعدد و زیادی انجام دادهاند، و نمیتوانند زمان زیادی به هرکدام اختصاص بدهند.
خلاصهٔ کلام اینکه استارتاپ به راهنمایی، منابع مالی، منابع انسانی، لجستیک و شبکهای گسترده از طریق VC دسترسی پیدا میکند. این رویکرد در مراحل اولیهٔ توسعه خیلی مفید است، زیرا پایههایی محکم برای استارتاپ میسازد که نهفقط اکنون، بلکه روی آیندهٔ شرکت هم تأثیرگذار است.
۴. سرمایهٔ خطرپذیر بازپرداخت ندارد
بسیاری از استارتاپها از بارِ بازپرداخت ماهیانه و فصلی میترسند، زیرا فشار زیادی روی جریان نقدیِ کسبوکار وارد میکند. اما برخلاف وامهای سنتی کسبوکار، در سرمایهگذاری خطرپذیر بازپرداخت ماهیانه وجود ندارد.
سرمایهگذار خطرپذیر بهجای دریافت نقدیِ سرمایهاش، سهامی از شرکتتان دریافت میکند، و زمانی که کسبوکار رشد نمود، و ارزش بیشتری پیدا کرد، سهمش را با قیمتی بیشتر از مقدرا پرداختیاش میفروشد، و به سود میرسد.
چنین روندی فشار بازپرداخت را از دوش صاحبان استارتاپ برمیدارد، و به آنها فرصتی میدهد تا روی بهبود کسبوکارشان، استخدام نیروهای لازم، و گسترش بیشتر تمرکز کنند.
سرمایهگذار هم از روشهای مختلفی، مانند فروش کسبوکار، انجام دور جدید سرمایهگذاری، و عرضهٔ عمومی سهام (IPO) به سودش میرسد.
۵. شبکهسازی انجام میدهند
شاید در شروع کسبوکارتان وقت نداشته باشید روی شبکهسازی برای کمک به رشد کسبوکارتان تمرکز کنید. اما شرکای شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر زمان زیادی را صرف ایجاد روابط جدید و شبکهسازی برای کمک به شرکتهای خود کردهاند.
سرمایهگذاران خطرپذیر از طریق شبکهشان فرصتهای سرمایهگذاری را پیدا میکنند، بنابراین وظیفهٔ آنهاست که همیشه در ارتباط باقی بمانند. اینجاست که استارتاپهای تحت پشتیبانیِ هر سرمایهگذاری میتوانند از شبکهٔ کارآفرینان و سرمایهگذاران موفق او استفاده کنند.
این یکی از جذابترین ویژگیهای VC است، زیرا شبکهای قدرتمند را که طی سالها شکل گرفته برای بنیانگذاران استارتاپ دسترسپذیر میکند.
دسترسی به چنین شبکهٔ گستردهای کمکتان میکند تا شراکتهای جدید برقرار کنید، پایگاه مشتری بسازید و حتی دورهای جدید سرمایهگذاری در آینده جذب کنید.
۶. رشدی سریعتر را رقم میزنند
فرض کنید در مرحلهٔ مقیاسدهیِ کسبوکارتان هستید. در این صورت، سرمایهگذاران خطرپذیر میتوانند رشدی سریعتر برای استارتاپ شما رقم بزنند.
سرمایهای که سرمایهگذاران خطرپذیر در اختیار استارتاپها میگذارند، به رشد و گسترش سریعتر کسبوکارشان کمک میکند. داشتن چنین سرمایهای امکان رشد را فراهم میکند، و مزیتی رقابتی برای گسترش سریعتر به بازارهای جدید هم ارائه میدهد.
رشد سریع برای استارتاپها خیلی مهم است، چون از رقبا پیشی میگیرند و سهم بازاری قابل دفاع کسب میکنند. سرمایهگذاران خطرپذیر برای این رشد ارزش قائل هستند، چون حاکی از بازدهیِ بهتر در آینده است. بنابراین همه در جهت رشد و توسعهٔ استارتاپ فعالیت میکنند.
نقاط ضعف VC برای بعضی استارتاپها چه هستند؟
هر سکهای دو رو دارد! اگر میخواهید سرمایهای کلان برای رشد و توسعهٔ کسبوکارتان دریافت کنید، باید آمادهٔ واگذاریِ بخشی از کنترلتان روی استارتاپ هم باشید.
شاید نتوان موارد پایین را لزوماً عیب دانست، اما برای بعضی استارتاپها با توجه به رویکرد بنیانگذارانشان نقطهٔ ضعف به شمار میروند. بیایید نگاهی دقیقتر به این موارد بیندازیم:
۱. استانداردهای بالایی دارند
جالب است بدانید فقط ۰٫۰۵درصد از استارتاپهای متقاضی موفق به جذب سرمایه از شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر میشوند؛ یعنی از هر ۲هزار مورد، فقط یکی!
چنین رقمی حاکی از سختیِ روند دریافت سرمایه از VCهاست. البته نمیخواهیم دلسردتان کنیم، اما باید متوجه باشید که چالشی بزرگ پیشِ رو دارید.
فرایند تأیید طولانی هم هست، و گاهی بیش از ۹ ماه طول میکشد! شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر دقتسنجیهای زیادی روی استارتاپهای متقاضی انجام میدهند تا از درستی همهٔ شرایط مطمئن شوند.
معیارها معمولاً شامل بازار قابل دسترسی، ظرفیت تجاری خدمات یا محصولات، قدرت تیم مدیریتیِ استارتاپ، و این مسئله هستند که آیا پاداشها بیشتر از ریسکها هستند یا نه!
تصمیمگیران در شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر طرح کسبوکار و پیشبینیهای مالی شما را بررسی میکنند. ارزش شرکت خود را در این اسناد باید نشان بدهید، و ظرفیت رشد را بهوضوح بیان کنید.
۲. سهمی از شرکت دریافت میکنند
یکی از نقاط ضعف VCها که بعضی از بنیانگذاران استارتاپها را نگران میکند، واگذاری بخشی از کسبوکار است. این از بحثبرانگیزترین جنبههای سرمایهگذاری خطرپذیر به شمار میرود.
شرکتهای فعال و پُرکار خیلی سریع سرمایهٔ اولیهشان را خرج توسعه میکنند، و باید سراغ دورهای بعدیِ جذب سرمایه از شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر بروند. این به معنیِ واگذاری سهام بیشتر است.
همراه این سهام، کنترل و قدرت تصمیمگیری هم کاهش مییابد. حضور سهامداران بیشتر بهمعنی وجود نظرات بیشتری دربارهٔ چگونگی مدیریت کسبوکار است. چهبسا بعضی سهامداران دخالت بیشتری داشته باشند، و دیگران اصلاً دخالتی نمیکنند.
توجه داشته باشید که شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر میتوانند بین ۱۰درصد تا گاهی ۸۰درصد از کسبوکار را بخواهند. بنابراین وقتی استارتاپ شروع به سوددهی میکند، درصدی قابل توجه از سودش به سرمایهگذاران خواهد رسید.
۳. فشار برای رشد سریعتر
مسلماً همهٔ بنیانگذاران استارتاپها مشتاقِ رشد کسبوکارشان و افزایش مقیاس آن هستند، اما رشد سریع برای همهٔ شرکتها مناسب نیست!
سرمایهگذاران خطرپذیر برای کسب بازدهی از سرمایهگذاریشان، به این اطمینان نیاز دارند که استارتاپ شما ارزشی قابل توجه خواهد یافت. آنها سرمایهشان را با پذیرش ریسک و بدون تضمین بازگشت پول در اختیار شما قرار دادهاند.
بنابراین استارتاپها معمولاً تحت فشار قرار میگیرند تا با بیشترین سرعت ممکن رشد کنند و در نهایت یا به شرکتی عمومی تبدیل شوند یا به شرکتهای بزرگتر فروخته شوند.
سرمایهگذاری خطرپذیر فرصتی هیجانانگیز است، اما شما به زمان نیاز دارید تا محصولات یا خدماتتان را بهدرستی توسعه بدهید. رشد سریع مزایای زیادی دارد، اما اگر استارتاپی هنوز آمادگی لازم را برای ورود به بازار یا پاسخگویی به تقاضای مشتریان سختگیر نداشته باشد، چنین رشد سریعی به ضررش تمام شود.
برای مثال، فلان شرکت B2B شاید هنوز ظرفیت کافی برای مدیریت حجم بالای پشتیبانی مشتری را نداشته باشد؛ درحالیکه سرمایهگذاران خطرپذیر انتظار دارند چنین مشتریانی را هدف قرار بدهد.
پس هنگام انتخاب سرمایهگذار خطرپذیر حتماً اهداف و استراتژیهایتان را در کنار هم بگذارید و با هم مقایسه کنید. از تجربهٔ آنها بهره ببرید، و دربارهٔ سرعت رشد مورد نظرتان صحبتهایی شفاف و صریح داشته باشید.
یکی از بهترین روشها برای ارزیابی شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر، گفتوگو با بنیانگذاران دیگری است که استارتاپهایشان در سبد سرمایهگذاریِ آن VC هستند. آنها میتوانند تجربهشان از دریافت سرمایه را با شما در میان بگذارند.
۴. حواسپرتی ایجاد میکند!
درگیری با فرایندهای درخواست و دریافت سرمایههای خطرپذیر سریع و آسان رخ میدهد. اینجاست که شاید در فرایند ارائهٔ طرحهای تجاری سردرگم شوید. پس هرقدر هم که درگیرِ درخواست سرمایهگذاری از VCها هستید، تمرکز بیشتر روی رشد و توسعهٔ استارتاپتان را فراموش نکنید!
تزریق پول و سرمایه بهمعنی تزریق نظرات جدید هم هست. ایدهها، تقاضاها و سؤالات از سوی سرمایهگذاران گاهی اوقات بنیانگذاران را از اهداف اصلیشان منحرف میکنند. چهبسا چشم باز کنید و ببینید همهٔ تلاشتان معطوف راضیکردن سرمایهگذاران است، و فراموش کردهاید بهعنوان کسبوکار هدفتان چیست!
گاهی اوقات قضاوتها تحت تاثیر پول قرار میگیرند، و اهداف ناخواسته تغییر میکنند. البته این روند برای هر شرکتی که سرمایهٔ خطرپذیر دریافت میکند، اتفاق نمیافتد، اما بهتر است نسبت به آن آگاه باشید.
سرمایهگذاری خطرپذیر چه جایگزینهایی دارد؟
حالا که همهٔ نقاط قوت و ضعف سرمایهگذاری خطرپذیر برای استارتاپها را مرور کردیم، بیایید نگاهی به جایگزینهای VC برای کسانی بیندازیم که ترجیح میدهند سراغ آن نروند، یا جذب سرمایهٔ خطرپذیر را به مراحل بعدیِ کسبوکارشان موکول کنند.
۱. سرمایهگذاری فرشته
بعضیها سرمایهگذار فرشته را با سرمایهگذار خطرپذیر اشتباه میگیرند. تفاوتهای زیادی بین این دو وجود دارد که قبلاً در بلاگ مکس به آنها پرداختهایم.
سرمایهگذاران فرشته معمولاً سرمایهداران شخصی هستند که روی استارتاپها سرمایهگذاری میکنند، و این جذب سرمایه معمولاً پیش از آن است که استارتاپها سراغ سرمایهگذاری خطرپذیر بروند.
آنها در ازای تأمین مالی سهمی از شرکت را هم در اختیار میگیرند، اما معمولاً سرمایهای یکباره پرداخت میکنند که به کسبوکار کمک میکند از زمین بلند شود. البته ممکن است سرمایهگذاریهایی مداوم برای عبورِ شرکت از دورههای دشوار هم ارائه بدهند.
بیشتر اوقات سرمایهگذاران فرشتهای جزو دوستان، آشنایان یا اعضای خانواده هستند. آنها دسترسپذیر هستند، و تعامل آسانتری هم میتوانید با ایشان داشته باشید.
۲. تأمین مالی مبتنی بر درآمد
این نوع تأمین مالی، که به آن تأمین مالی مبتنی بر حق امتیاز هم گفته میشود، جایگزینی دیگر برای سرمایهگذاری خطرپذیر به شمار میرود. این سرمایهگذاران معمولاً سهمی از درآمد کسبوکار دریافت میکنند تا وقتی مقدار ازپیشتعیینشدهای پرداخت شود.
این مقدارِ ازپیشتعیینشده معمولاً سه تا پنجبرابر مبلغ اصلی سرمایهگذاری است. البته هیچ بهرهای به این مقدار اضافه نمیشود و هیچ بازپرداخت ثابتی هم وجود ندارد. بلکه بازپرداختها به نسبت عملکرد کسبوکار هستند.
بنابراین شکل و مقدار بازپرداختها به سرمایهگذار بازتاب رشد کسبوکار شماست. این رویکرد برای بیشتر استارتاپها عالی است، چون هیچ فشاری بابت پرداختهای ثابت وجود ندارد.
کلام آخر
در این مقالهٔ بلاگ مکس به مزایا و معایب VC پرداختیم. اما نکتهٔ مهم اینکه در نهایت هیچ پاسخ درست یا غلطی به شکل جذب سرمایه برای استارتاپ وجود ندارد. همهچیز به شرایط نیازهای کسبوکارتان بستگی دارد.
سرمایهگذاری خطرپذیر پاداشهای زیادی دارد، منبع مالی ارزشمند و پشتیبانی بینظیری از سوی کارآفرینان ریسکپذیر است. اما در طرف مقابل باید از معیارهایی سختگیرانه عبور کنید تا کسبوکارتان تأیید شود.
بعضی بنیانگذاران از کنترل و فشار طبیعیِ VCها برای رشد سریعتر استفاده، و بعضی دیگر زیر این فشارها کمر خم میکنند! چهبسا اصلاً نخواهند نظرات دیگران را در رویکردها و اهدافشان دخالت بدهند. در نهایت همهچیز به نوع کسبوکار و نگرش بنیانگذارش بستگی دارد.